معنی زندگی و خلا معنوی

تعریف مشاورۀ معنوی نیازمند فهم روشن از معنویت است و آن ما را با دین و اعمال دینی درگیر می کند.

دین در جامعۀ غربی رو به افول است. در بریتانیا و استرالیا و قسمتی از اروپا در تعداد افرادی که به خدمات عرفی دینی گرایش دارند، کاهش بوده است. جماعت حاضر در کلیسا سالخوردگان را شامل می شود. و این آیندۀ کلیسا را مشکوک می کند. این مساله ای نیست، بهرحال، معاشرتهای خانگی و برخی گروههای بنیادگرایی به نظر می رسد تعدادشان بیشتر می شود. تعهدات دینی اقلیت نژادی در بریتانیا بطور یکنواخت باقی می مانند، اما ممکن است کودکان نسل سوم بزودی بطور فزاینده ای ] از نظر دینی [ غربی شوند ( وست 2000 ).

دوگانگی در دین فراوان است. یکی از دوگانگیها عبارت است از طلوع مشکلات اجتماعی و عاطفی در عصر سکولار و کاهش منابع رفع آنها از میان دین است. آن قابل تردید است که آیا کاهش راه حلهای دینی قابل استناد به بی علاقگی است. نظر به اینکه افت رعایت دینی هیچ تاثیر شدیدزائی در افراد برای داشتن تجربۀ معنوی نداشته است ( هی، 1982 ). هی معتقد است که تجربیات معنوی یک پدیدۀ بین فرهنگی عمومی است که حداقل در  مردم تاثیر می گذارد. آنان بطور غیرقابل تغییر باعث وقوع تضارب اخلاقی در روابط شخصی می شوند.

دوگانگی دیگر مربوط می شود به علائق رایج مردم در معنویت و فقدان داده های قوی برای نگرانیهای معنوی در روانشناسی و رواندرمانی ( ریچاردز و برگین، 1997 )

همچنین یک دوگانگی هم در اعتبار دین در تفکر غربی وجود دارد، حقیقت حتمی قدیمی- آنچه من آن را پارادایم معنوی کهنه می نامم ( لینز، 2002 )- یک احساس امنیت و معنی را در هستی انسان ببار آورده است اما علی رغم جاذبه های روانشناختی آنان برای معنای شخصی، آنان از لحاظ فلسفی برای بسیاری از افراد با بینش فیزیک و معنویت مدرن غیرقابل دفاع هستند.

تعاریف مبهم از دین و معنویت به شکل نادرست تفهیم شده اند ( لینز، 2000 ، 2002 ). هر دو احساسات و عقل را درگیر می کنند، اما برای آنان محصور نشده اند. هر دو آرامش و رضایت را می توانند باعث شوند، اما همچنین درد و رنج را نیز می توانند باعث شوند، من فکر می کنم ما بطور خلاصه می توانیم پیشنهاد دهیم، علیرغم همپوشی ( وجود برخی صفات مشترک )، در اصطلاح عمومی دین مربوط به عمل کردن است از آنجائیکه معنویت مربوط به هستی است، نظر به اینکه معنویت بیشتر مربوط به آنچه ما هستیم است، و سر و کار دین با آنچه که ما انجام می دهیم است.

شاگردان و دانش آموزان در مدرسه منعکس خواهند کرد نگرشهایی را که شکل گرفته اند و قالب گیری شده اند بوسیله افول در مذهب نهادینه شده. این فصل امکانات هدایت مشاورۀ معنوی را در عصری که دین سنتی در فرهنگ غربی شروع به افول کرده و غیر متداول شده است نشان می دهد.

معنویت در فرهنگ غربی :

پست مدرنیته :

آئین کهنه برای ارائه یک راه برای پارادایم معنوی جدید که بسیار نامطمئن است، مجبور است، بسیار پلورالیستیگ و بسی صادقانه ( لینز، 2002 ). متخصصان الهیات مشکلات دین گرایی پست مدرنی را با ساختارهای نو شده مرتب کرده اند مانند خداوند « بیرونی » ] مطلق [ به خداوند « درونی » ] نسبی [ تبدیل می شود ( کاپیت، 1980 ). من  می گویم « نو شده » زیرا این تصورها تازه نیستند بلکه ساختارها و تاکیدهای دوباره بسته بندی شده ای هستند که برای برخی اوقات گرد شده اند. من در جای دیگر سوالات مرجع مربوط به تجلیات دینی ( تصورات خدا ) را مورد بحث قرار داده ام ( لینز، b 1995 ). اما سوالات دربارۀ سندیت پیشنهاد می کند که ما می توانیم تجربیات دینی را بطور عینی مورد سنجش قرار دهیم و این « یقین » به مباحثه ناقصی در نظریه ساختار اجتماعی تبدیل شده است ( گرگن، 1996 ).

جهان بطور فزاینده ای تغییر یافته است. پارادایم های جدید معنوی مستلزم اخلاق گرایی هستند. تعدادی از آموزشهای سنتی با اخلاقیات سکولار بطور فجیعی ناسازگار و کهنه شده اند، در زمانی که اخلاق فردی را، جائیکه فرمانها به تواتر از بالا رسانده شده اند، تشویق می کند. ایدئولوژی پست مدرن دستورات استبدادی را، در طرفداری از نسبیت، نظام نامه های نامعلوم و اصول اخلاقی رها می کند ( مک نامی و گوگن، 1992 ).

معنویت و رواندرمانی :

روانشناسان و رواندرمانگران مرجعی را برای موضوعات معنوی ساخته اند. میراث فروید در مورد بقاء دین و معنویت بدبینانه بود. او از « اصل لذت » بعنوان هدف در زندگی دفاع کرد ( فروید، 1963 ). و دین را بعنوان تعبیر نادرست ( درمان نادرست ) به حساب آورد. برای آنانکه در کودکی روانشناسانه باقی می مانند. در مقایسه یونگ- بوسیله نظریه هایش در مورد «  ناهشیار جمعی » و ماوراءالطبیعی- سوال را باز می گذارد. وجود خداوند در طبیعت ما یک توصیف معتبر از شرایط انسان برای یونگیهاست. برای روانشناسان انسان گرا، جستجوهای مشخصی برای معنای زندگی و تجربه ذهنی مرتبه بالایی از منطق و برهان دارد. موضوعات معنوی بیشتر عاطفی هستند تا عقلانی، و کلی هستند تا تقلیل گرایانه. علی رغم توجه متداول در بیشتر تجربیات شخصی و ذهنی، الکین و همکاران ( 1998 ) در جهت تعریف و سنجش تجربیات معنوی تلاش کرده اند. الکین ( 1998 )، همچنین دین را در طرقی که منظر « دیگر » را از رویارویی دینی سنتی برطرف می کند، تجسم کرده است، بطور عمده از میان بخش زنانگی شخصیت، هنر، جسم، روانشناسی، افسانه شناسی، طبیعت، روابط، و شبهای تاریک روح. بوسیله همسنجی، ریچاردز و برگین ( 1997 ) یک استراتژی معنوی محدود را برای مشاوره که کاملاً خداپرستانه است، تعیین می کنند- خداوند وجود دارد و انسانها را آفریده است و نیروهای معنوی در جهان تاثیر می گذارند.

برخی نویسندگان اصول دینی و معنوی و تاثیرات بنیانگذاران رواندرمانی را مورد ملاحظه قرار داده اند ( لینز 2000 ، 2002 ، وست، 2000 ). طبق نظر وست، بسیاری از درمانگران بر وراروی معتقد هستند. فروید، یونگ، و راجرز رویکردهایی را توسعه داده اند که با خاستگاه فرهنگی و دینی آنان سازگار هستند. و پدر یونگ یک کشیش بود که او کار او را بعنوان یک کشیش محلی دنبال می کرد، حتی پس از فقدان ایمانش ( وست، 2000 ).

جرارد ایگان ( 1990 ) یک کشیش یسوعی بود که روی طبیعت انسانی فلسفهء پایهء خودش تاکید می کرد. اما شگفت اینکه او هیچ مرجعی برای معنویت یا دین در مدل التقاطی سه مرحله ای اش بوجود نیاورد. اخیراً مایکل ژاکوبز ( 1993 ) موضوعات معنوی را مرتب کرده و یک روانشناسی از اعتقادات دینی را از نظریه های مراحل رشدی بوجود آورده است، بریان و ثورن ( 1998 ) یک درمان محافظه کارانه از معنویت درمانی را پیشنهاد می کنند، و ویلیام وست، مشاورهء معنوی را که متاثر از معنویت کویکر است، پیشکش می کند